معنی مرخصی درمانی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
مرخصی. [م ُ رَخ ْ خ َ](حامص) رخصت. اجازه. اذن. || رهائی و آزادی از کار.
فرهنگ معین
اجازه، رخصت، آزادی، رهایی پس از خاتمه کار. [خوانش: (~.) [ع - فا.] (حامص.)]
روان درمانی
(رَ. دَ) (حامص.) درمان بیماران بر مبنای تحلیل تعارض های موجود در روان آنان و تحلیل مسائل بیماران در ارتباط با دیگران.
فارسی به عربی
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Abfahren, Abschied (m), Lassen, Losfahren, Scheiden, Verlassen
مترادف و متضاد زبان فارسی
تعطیل، تعطیلی، رخصت، رهایی، اجازه
فرهنگ فارسی هوشیار
اجازه اذن، رخصت، رهائی
فرهنگ عمید
علم استفاده از آب مخصوصاً آبهای معدنی برای معالجۀ بعضی از بیماریها، هیدروتراپی،
معادل ابجد
1245